بیداری مسلمانان
نوشته شده در پنج شنبه 26 مرداد 1403
بازدید : 55
نویسنده : غریبه آشنا
 
 
روزیکه بیدار شوند مسلمان  در جهان 
نیست و نابود شوند تمامی مشرکان 
آن هنگام که سر بردارد از  سجده عشق 
نبینید اثری از بدخواه و دشمنان قرآن 
تا زمانی که تو در سجده نادانی خویشی 
میزند بر گرده تو ضربه ها را بی امان 
سجده ای که تو را غافل کند از جوروستم 
عاقبت از تو بگیرد آسایش با تاوان 
عبادتی که در آن فتنه شناسی نباشد 
علیا گوید نمی ارزد به پشیزی این عبادتان 
 
وقتی سر از سجده بردارد کنایه از آگاهی و دشمن شناسی ست
امروز غزه مرز میان حق و ناحق است کسانی که میان این
دو مرز هستند نماد واقعی خسر دنیا و آخرت اند
  علی_سرابي_یاقوند 
 
 
 

 


:: موضوعات مرتبط: تصاویر , دفاع مقدس , تازه های خبری , ,
:: برچسب‌ها: وعده صادق 2 , نابودی اسراییل , خونخواهی , موشک ,



بازدید : 663
نویسنده : غریبه آشنا

 

 #اطلاع_رسانی

#حضوری_رایگان

 

سلسله همایش‌های کشوری

(استان به استان)

#بصیرتی_معرفتی

#گام_دوم_انقلاب

 

با مشارکت

 #مجمع_یاران_ولایت_محور 

و #اندیشکده_راهبردی_فتح

 

با حضور و سخنرانی

استاد_مهدی_امینی

(رئیس اندیشکده راهبردی فتح؛ 

مدرس دانشگاه و پژوهشگر حوزه‌ی علوم استراتژیک)

 

به همراه برگزاری جلسه ویژه خواهران

 

 جهت هماهنگی برگزاری و حضور استاد به آیدی زیر پیام دهید:

 

@Reza_behravan_rad

تلفن های ارتباطی در واتساپ:

۰۹۰۵۰۳۸۵۰۴۹

۰۹۱۰۹۸۸۲۴۸۶


:: موضوعات مرتبط: سیاست , دفاع مقدس , تازه های خبری , ,
:: برچسب‌ها: گفتمان انقلاب , گام دوم انقلاب , اندیشکده راهبردی فتح ,



نفس های سوزان +شعر +عکس
نوشته شده در دو شنبه 27 آبان 1398
بازدید : 438
نویسنده : غریبه آشنا

فراموش نکنیم دیروزچگونه به آسایش امروز رسیدیم

این آسایش را مدیون کسانی هستیم که در لابه لای 

هیاهوهای زمانه فراموش شده اند و تنها همدم آنها یک

کپسول اکسیڗن است 

 

 نفس_های_بیقرار

توبه کردم ننویسم دیگرازخس خس سینه

ازغم غروب آفـَـتاب وقتیکه غصه سنگینه

توبه کردم ننویسم دیـگرازگــازهای خردل

سوزش زخمهای کهنه نمک نیش های تاول

توبه کـردم ننویسم دیگرازخـزان گلزار

نم نَم بارون غربت گرفته رخساردلدار

توبه کردم ننویسم دیگر از هر آنچه دیده 

آهوی دلم شتابان درمَـیان دشــت رمیده

توبه کردم ننویسم که چه بوده درس غیرت 

ردپـَای عشق”رادیَدم روی خاکریزولایـت 

توبه کردم ننویسم ازنگاه هورو مجنون

که چراچادرمادرشده ازغصه دلش خون

بوی عـطرخوش یاران میدهدنویـددیدار

شایداین”جـمعـه“بیایدیوسف حیدرکـرار

توبه کردم ننویسم اماباز توبه شکسـتم

تارسید”علیا“به،آخرازشراب سـرفه مسَـتم

توبه کردم که نگویم نکته ای خیلی قَـشنگـه

هرکسی باشهداءبودخدایش خیلی زرنگه

 شاعر: علی سرابی یاقوند


:: موضوعات مرتبط: ادبیات , دلنوشته های شکسته , دفاع مقدس , ,
:: برچسب‌ها: دفاع مقدس , جانبازان شیمیایی , گاز خردل , ,



صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 11 صفحه بعد